نويسندگان



آثار تاريخي يك عاشق



دوستان عاشق تنها



دوستان عاشق



وضعیت من در یاهو



آمار وب



طراح قالب:



موزیک و سایر امکانات





سرمای تنهایی

نگاهت هر قدر هم که دور باشد
آرامم میکند
و آوایی آمدنت را در گوشم زمزمه . . .
چقدر رسیدنت را
♥دوست دارم♥ . . .
آغوشم در ازدحامِ سرمای تنهایی
تنها برای تو هنوز گرم است . . .
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 14:0 | |







چرا؟..

دار بزن...

.

.

.
خاطرات کسی را که تو را دور زده...
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:54 | |







خوش بحالت...

*خوش ب حالت كه منو يادت نيست*خوش ب حالت كه فراموشت شد*خوش ب حالت كه از اين تاريكي*يك ستاره هم آغوشت شد*خوش ب حالت كه دلت آرومه خوش ب حالت كه پريشون نيستي*خوش ب حالت كه منو يادت نيست*خوش ب حالت كه پشيمون نيستي*خوش ب حالتون باهم خوشحالين خوش ب حالتون باهم خوشبختين*هرجاكه من تنهايي رفتم خوش ب حالتون دوتايي رفتين*خوش ب حالش تودلت جاداره خوش ب حالش دستاشوميگيري*خوش به حالش كه پيشش ميموني خوش ب حالش كه واسش ميميري*خوش ب حالش عاشق چشماشي خوش ب حالت عاشق چشماته* خوش ب حالش همه ي دنياشي خوش ب حالت همه ي دنياته..... 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:38 | |







...

خیلی سخته ب کسی فکر کنی ک داره ب کس دیگه ای فکر میکنه...




تو توی خیالت داری با اون زندگی میکنی ولی اون توی واقعیت با یکی



دیگه...!
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:16 | |







آغوشه تو...

یه اتاقی باشه گرمه گرم..روشنه روشن..
تو باشی منم باشم..
کف اتاق سنگ باشه سنگ سفید..
تو منو بغلم کنی که نترسم..که سردم نشه..که نلرزم..
اینجوری که تو تکیه دادی به دیوار..پاهاتم دراز کردی..
منم اومدم نشستم جلوت و بهت تکیه دادم..
با پاهات محکم منو گرفتی ..دو تا دستتم دورم حلقه کردی..
بهت می گم چشماتو می بندی؟
میگی اره بعد چشماتو می بندی ...
بهت می گم برام قصه می گی ؟ تو گوشم؟
می گی اره بعد شروع می کنی اروم اروم تو گوشم قصه گفتن..
یه عالمه قصه طولانی و بلند که هیچ وقت تموم نمی شن..
می دونی؟
می خوام رگ بزنم..رگ خودمو..مچ دست چپمو..یه حرکت سریع..
یه ضربه عمیق..بلدی که؟
ولی تو که نمی دونی می خوام رگمو بزنم ..تو چشماتو بستی ..نمیدونی



من تیغ رو از جیبم در میارم..نمی بینی که سریع می برم..نمی بینی
خون فواره می زنه..رو سنگای سفید..نمی بینی که دستم می سوزه
و لبم رو گاز می گیرم که نگم اااخ که چشماتو باز نکنی و منو نبینی..

تو داری قصه می گی..
من شلوارک پامه..دستمو می ذارم رو زانوم..خون میاد از دستم میریزه
رو زانوم و از زانوم میریزه رو سنگا..قشنگه مسیر حرکتش..
حیف که چشمات بسته است و نمی تونی ببینی..
تو بغلم کردی..می بینی که سرد شدم..محکم تر بغلم میکنی که گرم بشم..
می بینی نا منظم نفس می کشم..تو دلت میگی آخی دوباره نفسش گرفت.
می بینی هر چی محکم تر بغلم می کنی سرد تر میشم..
می بینی دیگه نفس نمی کشم..
چشماتو باز میکنی می بینی من مردم..
می دونی ؟ من می ترسیدم خودمو بکشم از سرد شدن ..از تنهایی مردن..

از خون دیدن..وقتی بغلم کردی دیگه نترسیدم..
مردن خوب بود ارومه اروم...
گریه نکن دیگه..من که دیگه نیستم چشماتو بوس کنم بگم

خوشگل شدیاااا

بعدش تو همون جوری وسط گریه هات بخندی..

گریه نکن دیگه خب؟ دلم می شکنه..

دل روح نازکه.. نشکونش خب؟؟
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:13 | |







غروب جمعه

فقط غروب جمعه نیست که دلگیر است!


کافیست ”دلت” “گیر” باشد . . .
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:12 | |







روزمرگ!

ای خدا اگر مرا به او نرسانی اکنون اجل مرا برسان


تا برای من لالایی مرگ را بخواند


بعد از مرگ جسم مرا کفن کن و روی قبرم بنویس


اسم :عاشق


شهرت :اندوهگین


فرزند :سنگدلان

علت مرگ :نرسیدن به عشق


روز مرگ :روزی از روزهای نافرجام
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:9 | |







خداحافظی

دلم واسه اون روزایی تنگ شده که یه آهنگ مورد علاقه مشترک داشتیم
واسه اون روزایی که اون آهنگو باهم تو چشم هم زمزمه میکردیم
واسه وقتی که آهنگ تموم میشد اما ما هنوز تو چشم هم نگاه میکردیم و از دیدن همدیگه سیر نمیشدیم
اما نگو که اون نگاهش معنی خداحافظی میداد و من نگاهم معنی عاشقتر شدن
 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 13:1 | |







خدایا...

خدایا به کدامین دلتنگی خندیدم که چنین دلتنگم ...؟؟!!! 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:56 | |







انتظار

نقــاش خــــوبی نــــبودم...
..
اما
..
ايــن روزها...
..
به لطـف تــــــــــو...
..
انـــتظار را
..
ديـــدنی ميكــشـم

 


[+] نوشته شده توسط sepehr در 12:52 | |



صفحه قبل 1 ... 3 4 5 6 7 ... 9 صفحه بعد